فناوری

مگویِ دنیای مجازی: چالش‌ها و مسکّن‌هایی برای تسکین درد حریم خصوصی!

نگاهی بر افسانه‌‌یِ حریم خصوصی

ای اهالیِ جهان مَجاز! گرد هم آیید تا کمی دربارهٔ گندکاری‌هایی سخن بگوییم که در این دنیای به‌هم متصّل، بر سر حریم شخصی‌مان می‌آورند. بماند به یادگار تا راه‌حل‌هایی برای حفظ آبروی‌مان در این وانفسای دیجیتال بیابیم.

در این عصر پسامدرن، که کارگزاران انسانی و خزش‌گرهایِ رباتی‌‌شان، عین‌هو کَنه به دست و بال‌مان می‌‌چسبند، حریم شخصی، چه برای آدم‌های ِکوچه و بازار  باشد و چه کله‌گنده‌های کت‌و‌شلوارپوش، مرض مزمنی می‌شود که مُدام باید با مسکّن سرش را هم‌ بیاوریم تا یک موقعی نکند و نزند که ریزه‌سازمان‌ها و ابرسازمان‌ها، روده‌پرتینگ اطلاعات‌ خصوصی‌مان را قیچی‌قیچی کنند و از خیکِ نیازهای‌مان، شگرد تازه‌ای برای سرکیسه کردن بکشند بیرون! مگر نه این‌که بیش از پیش، همهٔ ما، آن دسترسی نانوشته‌ را صادر کرده و با احترام و استغفار به درگاه بت‌واره‌ها نثارش کرده‌ایم؟ مگر نه‌این‌که با همین گزک و گوش‌ و چشم‌های هوشمند بوده که خودمان را لو داده‌ایم، که همیشهٔ خدا راهی باشند برای رخنه به حریم خصوصی‌مان؟ بله دوستان عزیز، ما در همین لانه گزیدن‌ها در شبکه‌های اجتماعی و غرق شدن در خدمات رنگارنگ آنلاین است که از وضعیّت بی‌خبری به وضعیّت نمایشی گذار می‌کنیم. تو گویی محض خالی نبودن عریضه، به حضرات گفته‌ایم که بفرمایید سریع‌السیر اطلاعات شخصی‌مان را جمع‌آوری، انبار، و تجزیه و تحلیل کنید؛ اگر خواستید پول هم می‌دهیم بالای‌اش! بله این‌جور می‌شود که به تقریب همهٔ ما را از خودمان بهتر می‌شناسند؛ این‌که ما کیستیم؛ چه می‌خواهیم باشیم؛ چطور می‌شود برای‌مان نیاز ساخت تا ته‌اش خوب مصرف‌مان کنند! ــ‌ به‌به! چه غذاهای بدون استرسی هستیم!

   اشتباه نکنید، این شبکهٔ به‌هم‌پیچیده، فرصت‌های بی‌نظیری را هم برای خلاقیت، ارتباط و آسایش به یادگار گذاشته؛ نه‌خیر! این حرف‌ها هیچ هم به معنای بستن و صیانت و سلب آزادی‌مان نیست؛ زبانم لال شود که اگر منظورم هم‌چه چیزی بوده باشد! امّا بیایید این را بپذیریم که دیگر، مرز میان اطلاعات شخصی و عمومی را چنان کمرنگ کرده‌اند که آدمی در می‌ماند و پیش خودش، رفیقش، هم‌صنفی‌اش مُخ‌مُخه می‌کند که فلانی! دیگر چیزی به اسم حریم خصوصی در کار هست؟!

چالش‌های حریم خصوصی در فضای سایبر

هم‌چه‌ که دوهزاری‌مان می‌افتد سرویس‌های رایگانِ پرزرق و برق و جست و جوی فیری محض رضای آدمی نیست و ملتفت می‌شویم که آن گربهٔ عزیز محض رضای خدا موش نمی‌گیرد، قالب تهی می‌کنیم که ای داد بی‌داد چه باید بکنیم؟

چالش‌های حریم خصوصی

   این وسط، یک‌سری که می‌گویند، «به جهندم! اصلاً دلم می‌خواد به‌شان بفروشم!» و یک‌سری دیگر هم به هول و ولا می‌افتند که «وا مصیبتا، هیهات! باید اینترنت را ببندیم!» با هیچ‌کدام از این‌ها کاری ندارم، کلاً پرت افتاده‌اند! بحث سر داشتن حق است. ما باید آگاه باشیم و حق داریم که باشیم، این حقوق انسانی مهم است؛ و هیچ‌کسی هم نمی‌تواند و نباید که به نام قانون، برادر بزرگ، و بهانه‌های امنیت ملی این حق را ازمان بگیرد. بسیار خوب، امّا چه چالش‌هایی پیش‌رو داریم؟

  • گردآوری بی‌وقفهٔ اطلاعات: در این بنگاه عظیم پالایش دیجیتال، تقریباً، هر تعاملی با تکنولوژی رابطهٔ مستقیمی با جمع‌آوری اطلاعات شخصی پیدا می‌کند. از آن ماسماسک‌های هوشمند بگیرید تا نرم‌افزارها و مفتشان خدمات اینترنتی! همه‌شان از اطلاعات جمع‌آوری شدهٔ ما بازار مکار‌ه‌ای می‌سازند که نگو و نپرس! همه‌چیز توی‌اش دارد از اطلاعات مکانی بگیرید تا علایق شخصی، وضعیّت سلامتی، اطلاعات مالی و چه و چه… . این جمع‌آوری بی‌حساب و کتاب یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های ما برای حفظ حریم شخصی‌ست.
  • عدم شفافیت و کنترل: اغلب اوقات، ما حتّی نمی‌دانیم چه گستره‌ای از اطلاعات‌مان گردآوری، استفاده و به اشتراک گذاشته می‌شود. بسیاری از این بنگاه‌های تفتیش مجازی (پلتفرم‌های دیجیتال)، با رویه‌هایی مبهم،  اطلاعات را پایش می‌کنند و این وسط هیچ کسی هم ملتفت حق داشتن حریم خصوصی و اعمال کنترل بر اطلاعات شخصی‌اش نمی‌شود. این عدم شفافیت و کنترل، کلاف سردرگمی می‌سازد که کاربر را در دنیای مجازی رها می‌کند.
  • خطرات امنیتی: اندازهٔ عظیم اطلاعات، طمع کلّاش‌های مجازی (مجرمین سایبری) را نیز برمی‌انگیزد. از لو رفتن اطلاعات (نقض داده‌ها) گرفته تا تلاش‌های پیچیده‌ٔ هکری، که امنیت حریم شخصی را به مسخره می‌گیرند. این خطرات امنیتی نه تنها حریم شخصی افراد را تهدید می‌کنند، بلکه پیامدهای گسترده‌تری برای امنیت ملی و زیرساخت‌های حیاتی کشورها دارند.
  • پیچیدگی‌های قانونی و اخلاقی: ماهیّت جهانی اینترنت، تلاش‌های قانون‌گذاران را برای حفاظت از حریم شخصی با چالش مواجه می‌کند. کشورهای مختلف رویکردهای متفاوتی به حریم شخصی دارند یکی می‌گوید شب است و یکی دیگر روز؛ همین شامورتی‌بازی‌ها بوده که ایجاد و اجرای استانداردهای جهانی را تعویق انداخته. علاوه بر این، پیامدهای اخلاقی استفاده از داده‌ها، به‌ویژه در زمینه‌ٔ نظارت، تحلیل و تفکیک (پروفایل‌سازی و تبعیض)، معضل‌های پیچیده‌ای را به وجود می‌آورد که حل آن‌ها تنها از راه قوانین اجرایی میسر نیست. مکافات یکی‌دوتا که نیست!

تسکین زخم‌های ناسور حریم خصوصی

وضعیّت جهان طوری است که هر ورش را بگیری، هر روزن و درزی را رفو کنی، باز دوباره از یک جای دیگرش چرکی می‌زند بیرون! گمان می‌کنید برای اغلب دولت‌ها، اگر نگوییم همه‌شان‌، حریم خصوصی محلی از اعراب دارد؟ بله؟ لطفاً به خنده نیندازیدم، لفظی‌ که بله! همه‌شان می‌گویند، حتّی دیکتاتورهاشان هم، ولی پای عمل که می‌رسد، به اسم مبارزه با جنایت، تروریسم و پاکدامنی هرچه را رشته بودیم پنبه می‌کنند و جملگی چه زیرجُلی و چه با شمشیر از رو بسته، برادر بزرگی را از تویِ آستین‌شان رو می‌کنند که تا به خودمان می‌آییم می‌فهمیم که ای‌بابا! کنترل و پایشِ جامعه مقدم است بر هر چیزی حتّی حق ابتدایی زنده بودن.

حریم خصوصی

  • قوانین سفت و سخت: یکی از راه‌حل‌های (به‌ظاهر) کارآمد، وضع و اجرای قوانین سفت و سخت برای حفاظت از اطلاعات شخصی‌ست، شبیه به «قانون کلی حمایت از داده‌های شخصی» اتحادیهٔ اروپا. قوانینی که می‌خواهند چارچوبی حقوقی باشند برای تضمین شفافیت، اعطای کنترل بیشتر به کاربران روی اطلاعات‌شان، و وضع جریمه‌های سنگین برای قانون‌شکنان؛ خودمانیم زیاد هم بد نیست!
  • دژهای مجازی: ارتقای زیرساخت و شیوه‌های امنیت سایبری برای حفاظت از اطلاعات در برابر دسترسی غیرمجاز و درز آن‌ها. چطور؟ باید الگوریتم‌های رمزنگاری را بهینه‌تر کنیم؛ راه‌حل‌هایی داشته باشیم برای ذخیره‌سازی امن  اطلاعات و در نهایت، به راه‌اندازی حسابرسی‌های دوره‌ای سازمان‌هایی که با داده‌های شخصی مردم سروکار دارند.
  • محرمانگی از بدو تولد: این اصل بر ادغام تدابیر حفاظت از داده‌ها از همان مرحله‌ی طراحی محصولات و خدمات تأکید می‌کند. با این رویکرد، حفظ حریم شخصی نه یک کالای لوکس، بلکه به عنصری بنیادین در نوآوری‌های تکنولوژیکی تبدیل می‌شود.
  • حق گرفتنی است نه دادنی: آگاه‌سازی کاربران در مورد حریم شخصی و دادن ابزارهایی برای مدیریت اطلاعات شخصی به آن‌ها، این قدرت را می‌دهد تا کنترل حریم‌شان را به دست بگیرند. این شامل تنظیمات شفاف حریم شخصی، سیاست‌های قابل‌فهم و حق انصراف از جمع‌آوری و به اشتراک‌گذاری اطلاعات می‌شود.
  • گسترش اخلاق: شنیده‌اید که هی می‌گویند باید فرهنگ‌سازی کرد؟ این‌جا هم همین است، منتها نهادینه‌‌سازیِ فرهنگ استفاده‌ی اخلاقی از اطلاعات در میان سازمان‌ها و توسعه‌دهندگان، تنها یک گام است در کنار دیگر گام‌ها برای حفظ حریم خصوصی؛ مثل چه؟ احترام به رضایت کاربران، به حداقل رساندن جمع‌آوری اطلاعات به اندازه‌ی ضروری و پرهیز از تبعیض در پردازش و تجزیه و تحلیل داده‌ها و چیزهایی از این قسم.

مفصل‌بندی بحث

داستان این روزهای ما، داستان همان متروپلیس‌هایی‌ است که همیشهٔ زمان ترس آمدنش را داشته‌ایم؛ این‌که زمانی برسد در جامعه‌ای تمامیت‌خواه با نظارت اتوماتیک و پایش سریع خاصه‌‌ٔ آن زندگی کنیم، آن‌قدر ها هم دور و تخیلی نیست، همین حالا هم نسخه‌های ضعیف‌ترش را در بعضی از کشورها مثل چین پیاده‌سازی کرده‌اند؛ امیدوارم نسخه‌های بدخیم ضدآرمان‌شهری‌اش، به این زودی‌ها از راه نرسد، تا بتوانند برای رعایت نکردن فلان و بهمان قانون، از حقوق شهروندی به‌کل محرومت کنند. راه‌های زیادی نداریم، فقط باید حضور داشت و نوشت و مبارزه کرد. این یک تلاش جمعی‌ست. ما باید آگاه باشیم به حق و حقوق‌مان، و بعد که بر آن آگاه شدیم برای گرفتن حق‌مان جلو برویم، یادمان بماند که هیچ‌کس قرار نیست، آن را دودستی تقدیم‌مان کند.

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا