علوم شناختیفلسفه و تاریخ علم
موضوعات داغ

یادداشتی در مواجهه با خیال‌پردازی فیزیکدان‌ها

همه‌چیز از یک خیال آغاز شد!

بنا داریم در این جستار نقش پندار در توسعه‌ی علم و نظریات برآمده از آن را واکاوی کنیم.

پیشا-دیباچه

یکی از شگردهای انسان خردمند برای پیش‌بینی آینده، ساخت ابزار و حل مسئله، انگاشتن یا همان Imaganation است. شاید اگر چنین امکانی در ما نمی‌بود، نه زبان‌مان به این سطح از پیچیدگی می‌رسید و نه می‌توانستیم  تمدنی در این سطح بنا کنیم که کاری به خوبی و بدی‌اش نداریم. البته مُراد ما از انگاریدن / پندار صرفِ تصویرسازی نیست بلکه فراتر است، چنان‌که ما می‌توانیم مفاهیم پیچیده انتزاعی‌ را حتّی اگر پیش از این در جهان موجود نباشند، بالفعل سازیم!

قوه‌یِ شناختی محدود و رویاهای بزرگ آدمی

گاهی به نظر می‌رسد ما در میان انبوهِ دانسته‌های‌ِمان از جهانِ هستی مدفون شده‌ایم. بله، کسی منکر آن نیست که از گذشته‌ی خود بیشتر می‌دانیم و نقاطی از کیهان را رصد می‌کنیم که حتّی در مخیله‌ی کسی مثل گالیله هم نمی‌گنجید. امّا به سیاق دیگر وجوه گوناگون بشری، علم مدرن نیز نامتقارن رشد کرده و تا آن‌جا که چشم‌اندازمان دیدنی‌ست، راه زیادی در پیش داریم تا جملگی توسعه‌یِ علمی‌مان را لگام بزنیم و ادراک پخش و پرّای خودمان را بر آزمایش و ثبت علمی گذشتگان بنا کنیم و دست آخر برسیم به تئوری همه‌چیز که امیدداریم از یک آبشخور سربرآورده‌ باشد. مُراد همان صورتِ انباشتی‌ یا cumulative دانش است. تا آن‌جایی که شواهد و قرائن می‌گویند در تاریخ انسان هم‌چو رویه‌ای را ساختارمند نداشته‌ایم.
    اگر با عینکِ کلی‌نگرانه به تاریخ بشری نگاهی دراندازیم می‌بینیم که هیچ‌گاه آدمی آجری را روی آجر دیگری نگذاشته تا به عرش برسد، امّا تا دل‌مان بخواهد بوده‌اند کسانی که کل سازه را تخریب بکنند و از این گسست، فصل‌ تازه‌ای از علم را رقم بزنند. بنابراین اگر ما این گمانه‌زنی را قبول کنیم، پس موضوع اصلی بر سر تفاوت الگوواره‌ها یا پارادایم‌هاست. یعنی چه؟ مثال ساده‌اش: نسبیت انیشتین را به یاد بی‌آورید که نه تنها بر شالوده‌یِ فیزیک نیوتنی بنا نشده بلکه این‌جا در اساس با رویکردی نو و سرمشقی دیگر مواجه‌ایم که سودایِ کاویدنِ افق‌های تازه را دارد. از همین‌رو، نمی‌توانیم بگوییم این همان است منتها نوع توسعه یافته‌اش، نه!

نقش پندار بر توسعه‌ی علم

مسئله بر سر این است که هم در الگواره‌های کهنه و هم در الگواره‌های امروزی، به‌ویژه، در کیهان‌شناسی گاهی به مفاهیم و تعاریفی بر می‌خوریم که در مقوله‌یِ هستومندهای مشاهده‌ناپذیر یا Theoretical Entities قرار می‌گیرند. مثلاً، در مفهوم «هیچ مطلق» کمی درنگ کنید، در عالم واقع، «هیچی» وجود ندارد، چون حتّی تصوّر «هیچ»  نیز نیازمند نوعی آگاهی یا زمینه‌ای است که وجود داشته باشد. بنابراین این اصطلاحی که ازش سخن گفتیم، هستومندهایی را توصیف می‌کند که قابل مشاهده یا اندازه‌گیری نیستند امّا از راه نظریه‌ها و مدل‌‌سازی‌های علمی توضیح‌‌پذیر خواهند بود. بنابراین در همین نقطه، پرسشی شکل می‌گیرد که چه تضمینی وجود دارد آیندگان به نظریه‌های امروز ما درباره‌یِ ماده‌یِ تاریک، سیاهچاله ها و تا پایان … همین حس را داشته باشند که ما به امروز نسبت به «هیچ مطلق» داریم؟
   پیتر کلز در کتاب خود با نام کیهان‌شناسی می‌نویسد: «اینشتین نظریه اصلی گرانش را با معرفی یک ثابت کیهان شناسی اصلاح کرد.» دلیل او برای انجام چنین کاری که بعدها هم از انجام آن پشیمان شد، این بود که می‌خواست نظریه‌ای بسازد که بتواند عالم ایستا (و نه متورم‌شونده) را تبیین کند.
    در معادلات ریاضی نظریه‌یِ اصلی انیشتین، ثابت کیهان‌شناسی وارد می‌شود تا گرانش و خمیدگی فضا را تبیین کند و در حقیقت مفصل‌بندی قانون گرانش باشد. امّا دانشمند شهیر ما، به سادگی می‌توانست این اصل را در طرف دیگر معادلاتش هم بنویسد؛ در همان بخش از نظریه که به توصیف و تبیین ماده می‌پردازد. چنان‌که در طرف دیگر معادلات اینشتین، ثابت معروف کیهان‌شناسی او که اصلی برای تبیین چگالی انرژی خلاء است بر ما آشکار می‌شود. از قضا شگفت‌آور است که با خلائی مواجه شویم که در خودش انرژی دارد؛ امّا طبق معادلات انیشتین یا با کمی شیطنت پندارهای او ظاهراً همین‌‌طور است. ولی ما هنوز با قطعیت نمی‌دانیم که عالمْ شتابان خودگستران است یا اینکه انرژی در خلاء وجود دارد و یا مقدار دقیق امگا Ω چند است. (نسبت چگالی واقعی ماده در عالم به مقدار بحرانی که اگر کوچکتر از ۱ باشد یعنی عالم تا ابد منبسط می شود و اگر بزرگتر از ۱ به معنای آن است که عالم در آینده دوباره با یک فروریزش بزرگ متلاشی خواهد شد)

جمع‌بندی بحث

بگذارید پرسش‌هامان را گسترش دهیم: آیا ادراک علمی ما از سرشت و ماهیّت احتمالی مفاهیمی مانند ماده تاریک، انرژی تاریک قطعی‌ست؟ ممکن نیست بخشی از فرضیه‌ها و نظریه‌های امروزی ما در نظر دانشمندانِ آینده، خیال پردازی جلوه کند؟ ممکن نیست آن‌ها به فیزیک امروز ما همان‌طور نگاه کنند که ما نظریات علمی دوران باستان را قضاوت می‌کنیم؟ به گمانم هنوز نمی‌توان دقیق پاسخ این پرسش‌ها را داد.

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا