پیشنهاد بحث برانگیز یک انسانشناس

وبسایت علمی (New Scientist) در گزارشی به تاریخ 12 آبان ماه به سراغ کریستوفر بائه(Christopher Bae)، انسانشناس کرهای-آمریکایی رفته است. در ابتدای این گزارش این پرسش مطرح میشود که: آیا باید شجرهنامه انسانهای باستانی را بهطور اساسی بازنویسی کرد؟
به گزارش پایگاه علمی خبری دانه، این انسانشناس اخیراً پیشنهاد کرد دو گونه جدید از انسانهای باستانی را به شجرهنامهمان اضافه کنیم. این طرحها قواعد متعارف نامگذاری گونهها را زیر پا میگذارند، اما او معتقد است که خود این قواعد ایراد دارند.
مایکل مارشال(Michael Marshall) نویسنده این گزارش مینویسد: بهجرأت میتوان گفت شجرهنامه انسانهای باستانی چیزی نیست که روی سنگ حک شده باشد. کافی است به ماجرای دنیسوواها (Denisovans) نگاه کنیم؛ انسانهای باستانی مرموزی که تا همین اواخر تنها از چند قطعه استخوان شناخته میشدند. در ماه ژوئن، شواهد مولکولی نشان داد که یک جمجمه ناشناس از چین درواقع متعلق به دنیسوواها (Denisovans) بوده است. ناگهان این انسانهای باستانی «چهرهای» پیدا کردند.
دنیسوواها گونهای از انسانتباران باستانی منقرضشده هستند که در زمانی حدود ۲۰۰ هزار سال پیش در سیبری، تبت و حتی جزایر اقیانوس آرام زندگی میکردند.
بر اساس این گزارش کریستوفر بائه(Christopher Bae) از دانشگاه (Hawai’i at Mānoa)یکی از مخالفان این نتیجهگیری است. او همچنان معتقد است که جمجمه مورد بحث باید همانجا که قبلاً قرار داده شده بود باقی بماند؛ یعنی به گونهای به نام (Homo longi) نسبت داده شود. درواقع، او در مرکز بحثهای پرآشوب درباره اینکه شجرهنامه ما باید چه شکلی داشته باشد قرار دارد. در پنج سال گذشته، او و همکارانش پیشنهاد کردهاند که دو گونه جدید به این مجموعه اضافه کنیم: (Homo bodoensis) و (Homo juluensis)
هر دو پیشنهاد جنجالبرانگیز شد. بخشی از آن به این دلیل بود که او و همکارانش عمداً قوانین رسمی نامگذاری گونهها را زیر پا گذاشتند. با این حال او پشیمان نیست و استدلال میکند که این قوانین خود به «فسیل» تبدیل شدهاند؛ قوانینی که اجازه حذف نامهایی را که امروز توهینآمیز تلقی میشوند نمیدهد و همچنین تضمینی برای قابلتلفظ بودن نامها برای همه ندارد.
او در گفتوگویی با (New Scientist) درباره این مسائل صحبت کرد و همینطور درباره اینکه علاقهاش به تکامل انسان چگونه از پرسشهایی درباره داستان زندگی خود او آغاز شد. او میگوید: هدف اصلی دیرینهشناسی انسانشناسی بازسازی گذشته است، حتی وقتی همه قطعات پازل در اختیار نیست. از آنجا که من در کودکی به فرزندخواندگی پذیرفته شدم و سال اول زندگیام کاملاً در هالهای از ابهام است، این حوزه برایم معنا پیدا کرد. در مورد خودم، من در کره متولد شدم، حدود یکسالگی رها شدم، شش ماه را در یتیمخانه گذراندم و بعد توسط یک خانواده آمریکایی به فرزندخواندگی گرفته شدم.