رفتار مرموز دانشمندان (قسمت اول)

مدتی پیش کتابی به دستم رسید که آرشیوی بود از ۳۰۰ نامه و مکاتبات اروین شرودینگر فیزیکدان مشهور درباره مکانیک موجی و پارادوکس گربه. آنچه که در مطالعه این کتاب توجهم را جلب کرد؛ لحن نامه ها و ادبیاتی بود که شرودینگر در مکاتبات خود با سایر دانشمندان از اینشتین گرفته تا بورن و پاوولی استفاده می کرد.
مثلا شرودینگر در تاریخ ۱۹ آگوست ۱۹۳۵در نامه ای که از آکسفورد به اینشتین می فرستد نوشته :
اینشتین عزیز؛ از بابت نامه پر مهر مورخ هشتم آگوستت بسیار ممنونم. در یک مقاله طولانی تر که تازه نوشته ام مثالی آورده ام که … (مقصود شرودینگر از این مثال؛ همان مثال پارادوکس گربه است) و اینشتین؛ پاسخ این نامه را که تقریبا دو هفته بعد نوشته شده این طور آغاز می کند: شرودینگر عزیز؛ دروغ بزرگیست اگر ادعا کنم نامه آخر تو را فهمیده ام!
یا خود اینشتین در کتابی که مجموعه گردآوری شده از ۴۴ مقاله اوست در ستایش نامه ای در رثای ماکس پلانک پایه گذار فیزیک کوانتومی این گونه یاد می کند:
مردی که سعادت آن را داشته است که دنیا را با اندیشه ای بلند و خلاق متبرک سازد؛ نیازی به بزرگداشت آیندگان ندارد. کار بزرگ او تا هم اکنون نیز مایه سرافرازی اش بوده است. کشف ثابت جهانی h توسط پلانک؛ شالوده تمام پژوهش های قرن بیستم در زمینه فیزیک گردید و تکامل بعدی این علم را تقریبا به تمامی در گستره نفوذ خود گرفت. کشف پلانک؛ کل چارچوب علم مکانیک و الکترودینامیک کلاسیک را در هم ریخت و وظیفه ای تازه در برابر علم قرار داد. وظیفهء یافتن شالوده نظری جدید برای کل علم فیزیک.
البته همکاری ها و گفتگوهای زندگی خصوصی و کاری دانشمندان همیشه اینطور همراه با تکریم و احترام متقابل نبوده است.
در تاریخ علم؛ حسادت ها؛ رقابت ها و حق کشی!! کم نیست. سهم بسیاری از دانشمندان و پژوهشگران در علم نادیده گرفته شد و گاهی اختلافات؛ به رفتارهای کودکانه و حتی غیر حرفه ای نیز دامن می زد.
مثلا بولتزمن درگیر با ارنست ماخ که در ۱۸۹۵ در وین استاد فلسفه و تاریخ علم بود اختلافات فراوان داشت و پس از بازنشستگی ماخ به وین بازگشت. جالب است بدانیم که بولتزمان در کنفرانس فیزیک در سنت لویس (در سال ۱۹۰۴) به بخش فیزیک حتی دعوت هم نشد! لودویگ بولتزمان در زمان خودکشی در ۵ سپتامبر سال ۱۹۰۶ هیچ یادداشتی از خود باقی نگذاشت. البته از نظر تاریخی دلیل خودکشی وی هیچگاه روشن نشد. برخی گفتند افسردگی؛ دیگران یأس ناشی از مناقشات نظریه جنبشی گازها و ترمودینامیک آماری و اختلافات فراوان در نظریه اتمی را دلیل خودکشی بولتزمان دانستند. البته کارل پوپر حدس می زد که خودکشی بولتزمان به مساله ای در فیزیک باز می گشته که وی گمان می کرده در آن ناکام مانده است. آنتروپی! (فیشر؛ ۱۹۹۳)
نمونه دیگر تاریخی لیزه ماینتر Lise Meitner است و کاری که اتو هان فیزیکدان بزرگ با او کرد. ماینتر و هان نخستین کسانی بودند که شکاف هسته ای را توضیح دادند و در سال ۱۹۳۹در قالب مقاله ای مشترک در مجله نیچر منتشر کردند. اما زمانی که اتو هان در سال ۱۹۴۴ جایزه نوبل شیمی را دریافت کرد و سهم لیزه ماینتر در شکافت هسته ای را از بیخ و بن نادیده گرفت اتو هان درباره این اشتباه هیچ حرفی نزد و حتی از سهم و ارزش کار ماینتر هیچ سخی نگفت. این مساله باعث کدورت بسیاری بین ماینتر و هان شد و ماینتر هرگز با اتو هان به کار مشترک نپرداخت. در قسمت بعد به نمونه های دیگری از رفتار و عملکرد دانشمندان در تاریخ علم می پردازیم و زوایای پنهان تاریخ علم را واکاوی می کنیم.