تابآوری عصبی بهجای درمان آسیب
چگونگی سازگاری مغز با فشار روانی، در حال دگرگونکردن درک ما از تابآوری و مسیرهای آینده درمان سلامت روان است.
دانشمندانی که واکنش مغز به فشار روانی را بررسی میکنند، تغییرات مولکولیای را شناسایی کردهاند که میتواند مدتها پس از پایان یک تجربه، بر رفتار انسان اثر بگذارد. آنها همچنین سامانههای طبیعی تابآوری را کشف کردهاند که برخی افراد را در برابر آسیب محافظت میکند. این یافتهها راه را برای درمانهایی باز میکند که بهجای تمرکز صرف بر اصلاح نقصها، بر تقویت توانمندیهای درونی متمرکزند.
پژوهشها در حوزه فشار روانی، اعتیاد و تابآوری، سازوکارهای زیستیای را آشکار کردهاند که توضیح میدهد چرا برخی افراد سریعتر بهبود مییابند، درحالیکه برخی دیگر با مشکلات طولانیمدت دستوپنجه نرم میکنند. این کشفیات، علم سلامت روان را به سمت رویکردهایی سوق میدهد که توان طبیعی بدن و مغز را تقویت میکنند.
به گزارش پایگاه علمی خبری دانه،در یک گفتوگوی اخیر با Genomic Press که در نشریه Brain Medicine منتشر شده، دکتر اریک جی. نستلر بازگو میکند که چگونه علاقه اولیهاش به شیمی مغز، به شکلگیری تحولی جهانی در پژوهشهای روانپزشکی انجامید. او که هماکنون رئیس دانشکده پزشکی آیکان در مانت ساینای است، نزدیک به چهار دهه را صرف رمزگشایی از فرایندهای مولکولی کرده که توضیح میدهند چرا مواد مخدر و فشار روانی بر رفتار انسان اثر میگذارند.
آنچه در ابتدا بهعنوان مطالعهای بر مسیرهای ساده پیامرسانی پروتئینی در آزمایشگاه برنده نوبل، پل گرینگارْد آغاز شد، به درکی گستردهتر انجامید: اینکه چگونه تجربههای زندگی میتوانند در طول زمان فعالیت ژنهای مغز را تغییر دهند.
کشفهای کلیدی در سازگاری مغز
یکی از تأثیرگذارترین دستاوردهای این مسیر پژوهشی، شناسایی فاکتور رونویسی (ΔFosB) است. این پروتئین در مدارهای پاداش مغز، در اثر مصرف طولانیمدت مواد مخدر یا فشار روانی مزمن تجمع مییابد و الگوهای بیان ژن را تغییر میدهد. برخلاف بسیاری از پروتئینها که بهسرعت تجزیه میشوند، (ΔFosB) میتواند هفتهها یا حتی ماهها فعال باقی بماند. همین ماندگاری، توضیحی زیستی برای این واقعیت فراهم میکند که چرا تجربههایی نسبتاً کوتاه میتوانند تغییرات بلندمدت در خلقوخو، انگیزش و رفتار ایجاد کنند. امروز این مولکول بهعنوان یکی از عوامل کلیدی آسیبپذیری نسبت به اعتیاد شناخته میشود.
از مسیرهای پیامرسانی تا زیستشناسی تکسلولی
در طول حدود چهل سال، تمرکز این پژوهشها تغییرات چشمگیری داشته است: از مسیرهای پیامرسانی درونسلولی، به فاکتورهای رونویسی و شبکههای ژنی، و سپس به تنظیمات اپیژنتیک که امکان میدهد شرایط محیطی تغییرات پایدار در عملکرد مغز ایجاد کند. پیشرفت ابزارهای علمی، امکان بررسی دقیقتر را فراهم کرده است؛ ابتدا در سطح نواحی مغزی، سپس انواع سلولها، و اکنون در سطح تکسلول. این پیشرفتها پرسشی مهم را مطرح میکند: آیا در آینده میتوان درمانهایی شخصیسازیشده، متناسب با جمعیت خاصی از نورونها در هر فرد، طراحی کرد؟
تابآوری؛ مسیر تازه سلامت روان
یکی از ویژگیهای شاخص این برنامه پژوهشی، تمرکز بر تابآوری بهجای تمرکز صرف بر بیماری است.
آزمایشگاه نستلر الگوهای مولکولی، سلولی و شبکهای خاصی را شناسایی کرده که در حیواناتی دیده میشود که باوجود مواجهه با فشار روانی یا مواد مخدر، رفتار طبیعی خود را حفظ میکنند. این ویژگیهای محافظتی در افراد آسیبپذیرتر وجود ندارد.
به گفته نستلر:«علاوه بر یافتن راههایی برای معکوس کردن اثرات مخرب فشار روانی یا مواد مخدر، میتوان درمانهایی توسعه داد که سازوکارهای طبیعی تابآوری را در افراد مستعد تقویت کند.»
برخی از این رویکردهای مبتنی بر تابآوری اکنون وارد کارآزماییهای بالینی افسردگی شدهاند و نمونهای روشن از تبدیل پژوهش پایه به درمانهای نوین بهشمار میروند.



