
بخش پیشین از تبیین پذیری نظریات علمی و گفتیم و از نمونه هایی که نشان می داد چرا عده ای از فیلسوفان علم معتقدند علم نخواهد توانست برای مسایلی نظیر آگاهی یه معنی واقعی کلمه تبیین علمی پیدا کند. شاخه های مختلف علوم؛ پدیده های مختلفی را تبیین می کنند مثلا فیزیک باید توضیح بدهد که چرا لاستیک ؛ رسانای الکتریسیته نیست. زیست شناسی باید این مساله را تبیین کند که چرا عمر لاک پشت تا این حد طولانی است و یا اقتصاد باید توضیح دهد که چرا مثلا بالا بودن نرخ بهره؛ منجر به کاهش تورم می شود. هر کدام از شاخه های علمی به نوعی قادرند دسته ای از پدیده ها را تبیین کنند و به عبارتی یک تقسیم کار بین آنها برقرار است. دقیقا به همین دلیل (آنگونه که سمیر اوکاشا در کتاب فلسفهء علم می گوید)؛ علوم مختلف رقیب یکدیگر نیستند و برای نمونه یک زیست شناس این نگرانی را ندارد که مثل یک فیزیکدان یا اقتصاد دان به قلمرو او وارد شود.
اما به رغم این توضیحات؛ یک باور عمومی وجود دارد که شاخه های مختلف علوم هم سطح نیستند و برخی بنیادی تر از برخی دیگرند.
عموما هم فیزیک را به عنوان پایه ای ترین علم به شمار می آوریم و دلیل آن هم می تواند این باشد که همه آنچه که مورد مطالعه علوم دیگر است در نهایت از ذرات فیزیکی تشکیل شده است و انتظار می رود که فیزیک بتواند حرکت و سکون و رفتار ذرات فیزیک را توضیح دهد. مثلا یک موجود زنده را در نظر بگیرید که طبق تعاریف زیست شناسی از سلول تشکیل شده است.
سلول هم به نوبه خود از آب و اسیدهای نوکلئیک DNA و پروتئین و قند و لیپید (چربی) وچیزاهای دیگر. همه این ها در نهایت از مولکولها یا از پیوند زنجیره ای بلند مولکولها ساخته شده اند و می دانیم که مولکولها هم از اتم ها تشکیل شده و اتم ها نیز ذرات فیزیکی هستند.
پس بنابراین موجودات مورد مطالعه زیست شناسان در نهایت موجودات فیزیک بسیار پیچیده ای هستند. نظیر همین داستان درباره علوم دیگر هم صادق است. مثلا در علوم اجتماعی؛ اقتصاد و … ؛ فرض کنید چگونگی رفتار تولید کنندگان و مصرف کنندگان در بازار و پول و کالا؛ همه و همه در نهایت از ذرات فیزیکی تشکیل شده اند.
آیا این مساله که همه چیز از ذرات فیزیکی تشکیل شده به معنی آن است که فیزیک ؛ اصولا قادر است همه علوم دیگر را در دل خود جای دهد؟ آیا می توان گفت اگر ما دانش فیزیک صددرصد دقیق و کاملی داشتیم که بر مبنای آن پیش بینی رفتار هر ذره از ذرات فیزیکی دنیا دقیقا ممکن بود؛ همه علوم دیگر قابل تحویل به فیزیک بودند؟ آیا در این صورت همه علوم دیگر حذف می شدند و فقط فیزیک باقی می ماند؟ عده ای از فیلسوفان علم معتقدند ؛ که فیزیک هر چه قدر هم پیشرفت کند باز هم علومی مانند اقتصاد یا زیست شناسی از آن مستقل باقی خواهد ماند و مثلا بعید است که فیزیک بتواند روزی (رکود اقتصادی) را پیش بینی کند.
بزرگترین معما در مسالهء تبیین علمی ؛ درست همینجا سر بر می آورد و آن هم این است: چطور ممکن است علمی که در نهایت به بررسی اشیایی می پردازد که از ذرات فیزیکی تشکیل شده اند؛ قابل تحویل و توضیح با فیزیک نباشد؟ چگونه ممکن است که فیزیک بنیادی ترین علم باشد اما در عین حال؛ علوم دیگر از آن مستقل باشند؟